شعر
به ياد اولين بيت از کتاب خواجه افتادم
شروع عشق شيرين است ، بعدش دردسر دارد
دو چشمت از عسل لبريز و لبهايت شکر دارد
بيــــا، هرچند مـــيگــويند: شيرينـــي ضرر دارد
زدم دل را بـــه حافظ ، ديدم او امشب براي من -
"لبش ميبوسم و در ميکشم مي" در نظر دارد
پريشان است و افسون و هوس در چشم او جمع است
پـــــري رو از پـــــريده رنگ آخــــر کِــــي خبـــــــــر دارد؟
اگر چه مثل نرگس نيست چشمش سخت بيمار است
کـمر چـــون مــــو ندارد او ، ولـــــي مــــو تـــا کمــر دارد
لبش شيرين و حرفش تلخ و چشمش مست و قلبش سنگ
درشت و نــــرم را آميـــخته با خيــــــــــــــر و شــر دارد
بــــه يـــاد اولين بيت از کتــــابِ خواجــــه افتادم
شروع عشق شيرين است، بعدش دردسر دارد.
بهمن صباغ زاده
+ نوشته شده در سه شنبه 11 خرداد 1395برچسب:شعر,شعر زیبا,شعر در مورد عشق,الا یا ایها الساقی,بهمن صباغ زاده, ساعت 6:50 توسط آزاده یاسینی
|